هر جمله ایش رو که تموم میکرد میگفت میدونی چی میگم. اینقدر اینو میگفت که یه بار خواستم بهش بگم بابا یه جوری میگی انگار انیشتنی. مگه تو انیشتنی. بابا از خودمونی دیگه خزعبل میگی حالا نفهمید کسی هم مهم نیست تو زِرِت رو بزن.
مکان بیمارستان بستری در بخش.
No comments:
Post a Comment